December 19, 2009

یادداشتی کوتاه بر تاوان عشق



چند روزی بود از فیلم خوری دور بودم تا دیدن The Consequences of Love. فیلم ایتالیایی تلخی که بعد از دیدنش نمی شه به اون فکر نکرد چون خوره ی مغزتون میشه و نمی تونید از ذهنتون بیرونش کنید چون یه حالت لختی بهتون میده که تا مدتی همراهتون خواهد بود.

December 15, 2009

سفر به دنیای زیر تهران -شرحی بر کسی از گربه های ایرانی خبر ندارد-بهمن قبادی







چند سال پیش فیلمی دیدم به نام "دنیای زیر ونیز" درباره باندهای مخوف و قاچاق در اروپا و جستجوی پلیس به دنبال دستگیری این تبهکاران...."کسی از گربه های ایرانی خبر ندارد" ربطی به گروههای تبهکاری و قاچاق ندارد بلکه برعکس سفر به دنیای هنر و هنرمندان موسیقی زیرزمینی ایران است.چه اختلاف فاحشی !!!!تو کشور ما خواسته یا ناخواسته ،خوشبختانه یا متاسفانه هنر مستقل جدای از بدنه و چتر حمایتی دولت و یا هر گونه بحث مستقل هنری که با منشهای حکومتی همراه نباشد غیر قانونی است(کاری به درست بودن یا نبودن این سیاستها ندارم).بنابراین قبادی همچون کاراگاهان فیلم "دنیای زیر ونیز" به جستجو برای کشف این گروه های غیر قانونی و تلاش برای آشنایی با نحوه کار آنها می پردازد.....


December 14, 2009

هوایی که، تنفس نکنیم بهتر است!




اینجا قرار است فیلمهای هنری و باارزش را نقد کنیم و دربارشان حرف بزنیم مثلا. اما خب! یک سری معیارهایی هم هستند که بعضی وقتها می آیند جلو و هی میزنند توی سرت که "هی مرد! یه نگاهی هم به ما بنداز!". معیارهایی مثل امتیاز فیلمها در سایت های سینمایی. یا مثلا عوامل فیلم. یا حتی سر و صداهای هنگام اکران فیلم و یا بازخوردهایی که در بین مخاطب ها و منتقدان داشته اند. اینها هر کدام میتوانند دلیلی باشند مبنی بر اصرار و توجه نویسنده، برای نوشتن درباره ی آن فیلم. هرچند که شاید فیلم، اصلا ارزش نقد شدن نداشته باشد و حتی یک-وقت-تلف کردن-تمام عیار باشد!

اینها را گفتم که یک بهانه ای داشته باشم برای صحبت کردن درباره ی The Air I Breathe یا به زبان خودمان " هوایی که تنفس میکنم "
یک بهانه ای که به خودم تلقین بشود که " بنویس، اگرچه ننویسی هم فرقی نمیکنه!"
اما خب بعضی وقتها باید نوشت. گذشته از این که فیلم ارزش نوشتن دارد یا نه. باید نوشت تا "تفاوتها" احساس شوند. تفاوتها!


December 8, 2009

فیلم خورها به بهشت نمی روند

ماییم چند دراز کشنده ی فیلم نگاه کننده ی مالامال خوش
 







حالا قرار که نیست تو این بلاگ فقط و فقط فیلم معرفی کنیم ....
یکم درد دل در راستای فیلم بازی هم پر بی راه نیست
چی ؟ کی ؟ چی پرسیدی؟ من از سینما دل درد گرفتم ؟ نه عزیزم دل درد نیست کمر درده ....


December 6, 2009

دخترها و چمدانها -مردها و دخترها- شرح کوچکی بر آغوشهای جدا شده




آن زمان که خیانت برای یافتن عشق موجه می شود رابطه ها به هم می ریزد ، عشق به سلاحی برنده و مرگبار بدل می گردد.اما آیا عشق توجیه مناسبی است؟آیا یک حس درونی می تواند پاسخ به تمام نامرادیها و نامردیها باشد؟ شک دارم....


دوباره آلمادور اومد و یک فیلم غریب دیگه! غریب به این معنا که باز هم ما رو بین دو راهی حسی قرار می ده که نه میشه قبول کرد و نه میشه رد کرد .همان دنیای بی انتخاب ....

آخرین فیلم آلمادور زیبا بود....یه شرح کوچیک روی این فیلم 


December 1, 2009

پیش از "صداها" از فرزاد مؤتمن شب‌های روشن را هم دیده بودم و از تعریف هایی که در جشنواره ی سال گذشته شنیده بودم و استقبالی که از فیلم شده بود، هفته ی پیش به تماشای صداها نشستم.