December 15, 2009

سفر به دنیای زیر تهران -شرحی بر کسی از گربه های ایرانی خبر ندارد-بهمن قبادی







چند سال پیش فیلمی دیدم به نام "دنیای زیر ونیز" درباره باندهای مخوف و قاچاق در اروپا و جستجوی پلیس به دنبال دستگیری این تبهکاران...."کسی از گربه های ایرانی خبر ندارد" ربطی به گروههای تبهکاری و قاچاق ندارد بلکه برعکس سفر به دنیای هنر و هنرمندان موسیقی زیرزمینی ایران است.چه اختلاف فاحشی !!!!تو کشور ما خواسته یا ناخواسته ،خوشبختانه یا متاسفانه هنر مستقل جدای از بدنه و چتر حمایتی دولت و یا هر گونه بحث مستقل هنری که با منشهای حکومتی همراه نباشد غیر قانونی است(کاری به درست بودن یا نبودن این سیاستها ندارم).بنابراین قبادی همچون کاراگاهان فیلم "دنیای زیر ونیز" به جستجو برای کشف این گروه های غیر قانونی و تلاش برای آشنایی با نحوه کار آنها می پردازد.....



کسی از گربه های ایرانی خبر ندارد-بهمن قبادی







خلاصه داستان:


اشکان و نگار دو موزیسین و خواننده ایندیراک قصد دارند کنسرتی در لندن برگزار کنند آنها با نادر (حامد بهداد ) یک کار چاق کن عشق فیلم و لاف زن آشنا می شوند تا علاوه بر اینکه اعضای باند موزیک خود را انتخاب کنند ، مشکلات مربوط به ویزا و پاسپورت آنها را نیز  حل کند. آنها با نادر همسفر زیرزمینها،پشت بامها ،طویله ها و خرابه ها می شوند تا با گروههای موسیقی آشنا شوند ....



فیلمهای زیادی درباره موسیقی و سبکهای مختلف آن ساخته شده اند.از فیلمهایی که درباره موسیقی دانها ساخته شده (امادئوس به عنوان مثال  ) یا فیلمهایی درباره درونیات و فلسفه سبکهای موسیقی ( درها ) از اعتراض نهفته و یا چگونگی ایجاد و تشکیل این گروهها و سبکها (بیتلسها و رپرها و....)....حتی فیلمهای موزیکال وکلیپ گونه ...یا نمونه ای فیلم فارسی و بالیوودیش ....


اما فیلم قبادی فرق زیادی با اینگونه فیلمها دارد.او بدون توجه به گونه موسیقایی و سبکی یا حتی علاقه شخصی خود تنها به معرفی و نگاهی گذرا بسنده می کند.او با انتخاب روایت مستند گونه و ساختاری کلیپ گونه نقبی می زند به دنیای زیر موسیقی تهران و از آنچه دوربین ناظرش را همراه با موسیقی زیرزمینی ایران به میان تصاویری از شهر می برد که زیر بار موسیقی تبدیل به تصاویر دفرمه و دگرگون شده می نمایند.تکه تصاویری که معنای دیگری دارند .نقد بی سخنی از اوضاع کنونی جامعه ایران و دقیقتر شهر تهران.از زنهای آرایش کرده ،مردمان اسیر فقر ماشینها ،موتورها  و ترافیک ،سازه های نیمه کاره،حلبی آبادها بچه ها و جانها،مردان مو دراز و شهرستانی ،کارگرها و...تصاویری بدون شرح و مستند بدون دستکاری در واقعیت.تصاویری که شاید نمونهای آن را در فیلمهای کیمیایی ،بیضایی، دیده ایم یا حتی تهرانی که امیر نادری در فیلمی چون تنگنا به نمایش می کشد.تصویری سیاه که با نگاتیو سیاه و سفیدش سیاهر می نمایاند.انگار فقط کمی رنگ و لعاب به شهر آن سالها افزوده اند وگرنه سیاهیها بیشتر هم شده است.تهران همان تهران است اما زیر دوربین فیلم قبادی و اهنگهایی که تصاویر را محصور کرده اند تصاویری غریب می نمایند.


فیلم قبادی با همراه کردن موسیقی به نوعی فلسفه نهان در پشت آواها و اشعار موزیک زیرزمینی ایران را به تماشاگر فیلمش نشان می دهد .اشعار و متنهایی ساده نه به صلابت موسیقی شورشی دهه های 40 و 50 ایران و داریوش اقبالی و ستار و نه به استعاره های عالی ایرج جنتی عطایی و اردلان سر فراز.قبادی با انتخاب چند آهنگ معروف از این گروههای زیرزمینی نقدی بر اوضاع و احوال اجتماعی ایران می زند.نمونه هایی چون :


امشب زنی که خنده غریبه ای را  دید


تا صبح بیدار است


بیدار است...


امشب مردی که دست رئیس را بوسید


تا صبح بیدار است


بیدار است....


------------------------------------------


و یا این


من کی ام یه در به در


گمشده محله ها


پشت پا خورده ترین صدای شهر بیصدا


از کجا؟ جنوب شهر


اونجا که بن بست نفس


اونجا که واب و خیال زندونی میشه توقفس


وسط یه ضربدرم ....


تو چهار راهی که از چهار طرف بن بسته ....


-------------------------------------------------------------------------------


اینجا تهرونه


یعنی شهری که هر چی تو می بینی باعث تحریکه


اینجا جنگله بخور تا خورده نشی .....




رسالت هنرمند متاهل در جای جای فیلم وجود دارد.....


قبادی تعمدا با انتخاب تصاویر سیاه و همچنین استفاده از نورهای ضعیف پس زمینه سعی کرده هم فیلم را واقع نما کند و هم تصاویر خود را در یک کنتراست نه چندان پیوسته تصویری حفظ کند.نورپردازی فیلم او کلا با نورهای عادی انجام گرفته حتی زمانی که  کاراکترهای اصلی زیر سقف خانه خود قرار گرفته اند.گویا آسمان همه جا آسمان همین رنگ است.ترفندی که کیارستمی به طور متظاهرانه ای در طعم گیلاس به کار گرفته بود و....




دوربین روی دست و دوربین تعقیب گر.یکی از فرقهای اصلی این فیلم با دیگر هم مسلکانش در این است که فیلم قبادی متظاهرانه نیست.نشانی از کودنیسم رایج اینگونه فیلمها در این فیلم نست.آنگونه که جلیلی و کیارستمی و امثالهم در فیلمهایشان هستند.حتی شلختگی (شلختگی در تمام فیلم به طور تعمدی در تمام فیلم حاکم است ) موجود دراین فیلم مانند فیلمهای موسوم به جریان فیلمهای جشنواره ای دافعه ندارد.از جمله این تصاویر یکی از بهترین سکانسهای فیلم است که نادر همراه با نگار و اشکان باید به یک خانه قدیمی بروند تا با یک پیرمرد جاعل پاسپورت دیدن کند.دوربین از پشت بازیگران آنها را تعقیب می کند هزمان با پایین رفتن با یک فضای شلخته و شلوغ آشنا می شنویم که با اصوات مختلف طبیعی قاطی شده.پایین و بالا شدن به یک منبع دور موسیقی می رسیم آهنگ معروف گل مریم به پای تو پرپر کردم....سکانس ساده اما آنکات و فوق العاده در اومده .(اسم محسن فراهانی نیز بر دیوار و در فرسوده ای که سه نفر از آنها رد می شوند نقش بسته است...)


تقریبا در کل فیلم این بالا پایین شدنها را شاهدیم .از جمله سکانس مربوط به گاودرای که اونهم بسیار زیبا و تاثیر گذارست از جمله ،جمله کلیدی کارگر گاوداری که گویا نگاه رسمی و دولتی  به مقوله موسیقی  زیرزمینی است :


....این گاوا شیر نمی دن از آب خوردن از علف خوردن افتادن.اصلا به جای اینکه گاوا  برینن به گاوداری اینا اومدن ریدن به گاوداری .....


نمیشه از بازی نابازیگران فیلم تعریف کرد.خوب تا حدی نابازیگران نابازیگرند و نمی توان از بازی انها لذت برد.ولی برخلاف چهره همیشه پر دافعه حامد بهداد می توان گفت بهداد در این فیلم با نقش عجین شد گرچه این نقش را هم در چند فیلم دیگر هم به  نمایش در آورده.از جمله بازی او در کلانتری و التماسها و تفسیرهای که در مورد فیلمهایش می کند دیدنیست.و یا آواز خوانی او .....


حکومتیها هم همیشه حضوری سنگین و شبح وار دارند.چیزی که عثمان شالوانیتزه در فیلم توبه سربازهای کمونیست را نشان داده بود.


فیلم گرچه شاهکار نیست و در مقابل شاهکارهای  قبادی ( گمشده در عراق (آوازهای سرزمین مادریم) یا نیمه ماه ) حذف چندانی ندارد و کمی شعاری می زند و خواهی نخواهی اسیر سانتیمانتالیسم است و انتهای بدی دارد اما   تعهد قبادی و نگاه ناقدانه اش، فیلم را دوست داشتنی کرده است.اگر چه نمی تونم کتمان کنم که نسبت به قبادی نیمچه تعصبی دارم ولی....


و اما در انتها صحبت سروش هیچکس جالب بودش و گویا وصف الحال کنونی بهمن قبادی:


این سری اومدیم بالا که از بالا نگا کنیم داداش.... که این بالا یه ذره داد بزنیم که همه بیدارشن همه این ساختمونا همه خیابونا.... زیرزمین که بخونیم صدامون به بالاییا نمی رسه ما قدیم کف خواب همین خیابونا بودیم همه زندگیمون پول در اومدنمون عاشق شدنمون رفاقتامون اصلا غیر این نمیشه ....


خارج کشور واسه ما را نداره  چون حرفی که می زنیم واسه دل همین شهره


-یعنی را نداره؟


-نه


-اگه را داشت؟


-رادارش می کردیم!!!










3 comments:

  1. سلام
    مرسی بابت نقدت شبه جان
    دیشب فیلمو دیدم. به نظرم بیشتر مستند بود تا فیلم. پایان تلخی داشت. و البته نابازیگر های اصلیش زیادی نا بازیگر بودن و به نظرم کنار حامد بهداد یه کم تو ذوق می زدن. یا باید حامد از فیلم حذف می شد (به خاطر بازی بسیار زیبا و طبیعیش مثل همیشه) یا این که نابازیگر های بهتری برای فیلم انتخاب می شد. مثل فیلم نفس عمیق که نابازیگر داشت ولی بسیار زیبا و طبیعی بودن و باور پذیر.
    به هر حال ممنون از بهمن قبادی که به موسیقی ایران داره فکر می کنه و براش تلاش می کنه(راستی نیوه مانگ رو هم باید ببینیم)
    و ممنون از سروش که میگه :""
    و بازم ممنون از شما.
    زنده باد سینما

    ReplyDelete
  2. سروش میگه: " خارج کشور واسه ما را نداره چون حرفی که می زنیم واسه دل همین شهره"

    ReplyDelete
  3. سلام
    ممنون دوست گرامی
    از آشنایی با یه عشق فیلمه دیگه خوشحالم.خوب فیلمای مستند داستانی همیشه بین دو تا گونه معلقند.اینم مستثنی نیست.بعضی وقتا مستند میشه و بعضی وقتا داستانی.به نظر خودم که قبادی تعادل خوبی بین این دو گونه در این فیلم برقرار کرده.
    در مورد نابازیگرا هر دومون نظرمون مشترکه
    موسیقی هم همیشه یه جز از سینمای قبادیه.
    سه تا از فیلماش بطور ضمنی موسیقی رو محورشون قرار دادن.حتما نیمه ماه رو ببینین اونجا هم قهرمان یه خواننده است....

    ReplyDelete