فیلم"حرامزادگان گمنام" محصول سال 2009 و به کارگردانی "کوئنتین تارانتینو" می باشد. این فیلم داستان گروهی از یهودیان آمریکایی می باشد که تحت فرماندهی ستوان "آلدو رین" به فرانسه تحت اشغال آلمان می روند و از هر گونه روشهای انسانی و غیر انسانی استفاده کرده و فرماندهان و افسران نازی را شکنجه و به قتل می رسانند. روشهای ابدائی این گروه خشن و مهارت آنها در کشتار تعداد زیادی از آلمانی ها ، آنها را به گروهان "حرامزادگان " در آلمان معروف کرده. از طرفی ما با فردی با نام کلنل "لاندا" مامور "اس اس" مواجه می شویم ، که به شکارچی یهودیان معروف است و آوازه هوش و درایت او ترس بر اندام یهودیانی می اندازد که از ترس اعدام شدن، در نقاط مختلف فرانسه پنهان شده اند. و ضلع آخر این مثلث دختری زیبا به نام "شوشانا" می باشد که خانواده اش توسط کلنل "لاندا" کشته شده اند .
فیلم از سکانسی از ادای دین "تارانتینو" به سینمای "سر جیو لئونه " شروع می شود. یک کلبه چوبی بر فراز ثپه ای سرسبز و فردی در حال خرد کردن هیزم با تبر در کنار کلبه. ناگهان صدای موتور ماشین ها از دوردست مرد عرق کرده را متوجه خود می کند. خودروهای نظامی آلمانها همچو سوارانی در لانگ شاتی از دشت زیبا به کلبه نزدیک می شود. دختران صاحب خانه به داخل کلبه می روند. مامور "اس اس" کلنل "هانس لاندا" از ماشین پیاده می شود، از همان ابتدا نحوه برخورد او با مرد فرانسوی کاملا برای یک مامور عالی رتبه "اس اس" عجیب است. او نه اخموست نه خشک نه بی ادب ، اتفاقا کاملا گرم و خوش برخورد و مودب است ، او برای وارد شدن به خانه مرد اجازه می گیرد و بر دستان دختران مرد بوسه می زند و به جای دعوت مرد برای نوشیدن شراب می گوید:"می دونین آدم تو مزرعه که میاد هوس شیر محلی میکنه، میشه بجاش یه لیوان شیر محبت کنید".