November 16, 2009

بيا جسيكا رو تا سر حد مرگ بترسانيم

Let scare Jessica To Dead
يه جورايي عاشق سينماي دهه 60 و 70 هستم.هميشه وقتي فيلماي دهه 40 و 50 رو مي بينم احساس مي كنم يه كم براي من قديمي هستن .اما وقتي به دهه 60 مي رسم و بهتر دهه 70 مثل پيراهني كه به تنم بياد انگ تن خودمه.عاشق اون نسل شورشي و عصيانگرم.اون فيلمهاي آخر زماني .آلن دلون ،لينوونتورا كه هميشه آخر سر مي مردند.انگار سرنوشت محتوم نسل شورشي هم همين مردن سر آرمانهاست.حتي تو ايران امير نادري و كيمايي اون سالها و موج نوي سينماي ايران.از اون طرف سينماي وحشت هم تازه پايه هاش رو درست كرده جنگير و طالع نحس با قاطي شدن با مسائل مذهبي اون رو از سرگرمي صرف به در آورد...نمي دونم شايد چون تو دهه هفتاد به دنيا اومدم يا چون احساس مي كنم همون سينماست كه با روحياتم سازگاره
چند شب پيش اين فيلم رو ديدم و و دوباره رفتم تو عالم دهه هفتاد






 
خلاصه داستان:

جسيكا كه تازه از يك بيمار روحي خلاصي پيدا كرده همراه  با شوهر و دوست شوهرش به يك خانه ويلايي در يك جزيره سفر مي كنند.جسيكا از بدو ورود به دهكده چيزهاي عجيبي مي بينه ؛يك زن عجيب در گورستان ،يك غريبه روي صندلي راحتي .....اما مجبور به كسي نگه چون مي ترسه كسي حرف اون رو باور نكنه ....بعد از ورود به ويلا اون سايه يك شخص رو روي پله ها مي بينه اين دفعه همسرش اون سايه رو هم ديده و هر دو به دنبال اون مي رن ...اون سايه يك زنه كه در خونه مخفي شده و....

ديدن فيلمهاي وحشت دهه 70 يه خوبي داره و اون اينكه متوجه ميشي بار اصلي هارور فيلم بر شانه فيلمنامه اس و نه صحنه هاي مشمئز كننده .اونكه كارگردان خيلي راحت قصه اش رو مي گه نماد و انگاره ها رو بهت نشون مي ده كارگردان ذره ذره ماجرا رو به تماشاگر نمايش مي ده .مثل يك سرم كه قطره قطره قطره وارد خون بيمار ميشه و همين موجب ميشه جنس ترس اين فيلم ماندگارتر و كوبنده تر بشه .تماشاگر با تنهايي  عجييب جسيكا همراه ميشه  با زمزمه ها و تصاوير اشباح و ارواحي كه مي بينه  و حسي رو احساس مي كنه كه جسيكا ....زيرا كسي حرف اون رو باور نمي كنه .كار گردان با تكيه بر جزئيات عالي فيلمنامه اي بدون قرار دادن صحنه هاي فجيع يا ماورا طبيعه يك اصل را رعايت مي كند .براي تاثير گزاري بر مخاطب او را از طريق چشم نبايد  ترساند بلكه بايد به روح او  نفوذ كرد ( كه اگر چشمي هم بود شاهكاري مي شد مانند جنگير )

زن در اين فيلم دو نقش اساسي دارد.خيروشر.از يك طرف عامل وحشت و شيطان و از آنسو مصون از وسوسه ها.مردها اما همه حتي در بهترين حالت دچار لغزش مي شوند....چه شوهر جسيكا و چه ديگر مردها.آنگونه كه تمام جزيره رو فقط مردها تشكيل داده اند.و تنها زن غريبه هم عامل هشدار دهنده است.فيلم ظاهر ضد مرد دارد....به مردها اعتماد نكن..... آخرين نماهاي فيلم و دويدن جسيكا به دنبال تراكتور سم پاش  و ديدن وودي در ان وضع نشان هستي شناشانه كارگردان بود...

فيلم رو دوست داشتم مثل بسياري از فيلمهاي دهه هفتاد .با اين وجود فيلم مي توانست بهتر باشد....هر چند بعيد مي دانم براي تماشاگران امروز سينما كه عادت به فيلمنامه ندارند و بيشتر صحنه هاي آنچناني را طلب مي كنند ديدن اين فيلم خيلي جذاب باشد.اما فيلم پتانسيل فيلم آنچنان هست كه هر تماشاگري را تا انتها پاي گيرنده نگه دارد.

از اين دست فيلمها در دهه هقتاد كم ساخته نشد.نمونه آن قرباني  سوخته با بازي اوليور ريد ،.....عاملين وحشتي كه به ظاهر چهره انساني دارند اما ذات شيطاني در وجودشان موج مي زند.دهه هفتاد دهه پرشكوهي براي سينماي وحشت بود.....

به عنوان تماشاگر نمره 7 از 10 را مناسب مي دانم.



No comments:

Post a Comment